تشنه می نالد که کو آب گوار؟

مولانا:
تشنه می نالد که کو آب گوار؟
آب هم نالد که کو آن آب خوار؟
بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان
گر سخن کش یابم اندر انجمن
صد هزاران گل برویم چون چمن

مولانا:
پس ز نقش لفظ های مثنوی
صورتی ضال است و هادی معنوی
در نبی فرمود کاین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضل

شیخ بهائی:
من نمی گویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی او چو قرآن مدل
هادی بعضی و بعضی را مضل

۱۲ دیدگاه در “تشنه می نالد که کو آب گوار؟”

  1. سلام .
    بیان حق گرچه ممکن است خطر آفرین باشد ، ولی اثبات حق بودن حق گو است.

  2. سلام بنظر من یه جورایی داره قانون جاذبه رو بازگو میکنه…در طلب هرچی باشی اونم در طلب تویه تابه دستش بیاری…

  3. سلام ممکنه بفرمائید این چند شعر در کدام از کتابهای مرحوم شیخ بهائی وجود دارد
    شیخ بهائی:
    من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب
    مثنوی او چو قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضل
    و یا انکه کاربرمحمد گفته
    مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی به لفظ پهلوی

  4. گرشدی عطشان بحرمعنوی فرجه ای کن در جزیره مثنوی ویادرفرازی دیگرجناب مولوی میفرمایدتومپندارکه من شعرزخودمیگویم تاکه هوشیارم وبیداریکی دم نزم

  5. مثنوی مولوی معنوی
    هست قرآن در زبان پهلوی

    من نمی گویم که آن عالیجناب
    هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب

    جناب شیخ بهائی (در منقبت مثنوی معنوی )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *