رنجورم و می دانی هم فاتحه می خوانی
ای دوست نمیبینی کز فاتحه بیمارم
حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد
وز تندی اسرارم حلاج زند دارم
اقرار مکن خواجه من با تو نمیگویم
من مرده نمیشویم من خاره نمیخارم
رنجورم و می دانی هم فاتحه می خوانی
ای دوست نمیبینی کز فاتحه بیمارم
حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد
وز تندی اسرارم حلاج زند دارم
اقرار مکن خواجه من با تو نمیگویم
من مرده نمیشویم من خاره نمیخارم