بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

شاعر: مولانا

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید
چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگست
هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید

۲۶ دیدگاه در “بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید”

  1. اشعار واقعا زیبا و دلنشین و صد البته پر معنی و قابل تامل
    و دلچسب تر بخاطر صدای برادر بزرگوارمون اقای چاوشی که بیش از همیشه این قطه زیبارو زیباتر کرده
    خیلی عالی

  2. من یه عالمه نظر متفاوت راجع به این شعر خوندم که خیلی ها ساده و با معنی بود و خیلی ها هم استادانه و دقیق ولی هر قدر فکر کردم فقط به یک نتیجه رسیدم اونم اینکه مفهوم این شعر کاملا منطبقه بر حادثه ی عاشورا و کاری که امام حسین (ع)کرد .
    یا علی✋

  3. هیچ ربطی این شعر به عاشورا و کربلا نداره مولانا هم اصلن شیعه نبوده بیخود نچسبونید اون یه جنگ تاریخی بوده بال و پر دادن بهش

  4. برای درک خیلی خوب این شعر کتابی هست که میتونه کاملن راهنما باشه برای کسی که واقعا میخواد بدونه چه مفهومی داره…مخصوصن ۳بیت اول همه چیز به خوبی میگه،اما کتابی که میخوام بگم اسمش هست “مُلکی دیگر،مَلکوتی دیگر” از “اِکهارت تُله”

  5. قابل توجه اون کسی که میگه مولوی سنی بود:
    تا صورت پیوند جهـــــــــــــــان بود علی بود
    تا نقش زمین بود و زمــــــــان بود علی بود

    آن قلعه گشایی که در قلعـــــــــه ی خیبر
    برکند به یک حملــــــــه و بگشود علی بود

    آن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
    تا کـــــــــار نشد راست نیاسود، علی بود

    آن شیــــر دلاور که برای طمـــــــــــع نفس
    بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نیالود علی بود

    شاهی که ولی بود و وصــــی بود علی بود
    سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علی بود

    هم آدم وهم شیث و هم ادریس و هم الیاس
    هم صالــــــــــح پیغمبــــــــر و داوود علی بود

  6. چطور بعضی این اشعار پر معنی و دلنشین رو میخونن ولی باز هم به جناح بندیهای مسخره رو میارن؟ بی خیال نمیشید چرا؟ انسان باشید اهل سنت و اهل تشیع و مسیحی و یهودی و زردشتی و …

  7. سنی ها برای امام علی و اصحاب پیامبر احترام خواصی قائل هستن و یرای همین مولانا و سعدی و …. در وسف علی و عمر و …. اشعاری سروده اند.

  8. بنظرم این شعر تعبیر به تناسخ دارد کتابی هست به نام تنها عشق حقیقت دارد در زمینه روانشناسی و علم اینکه ما بارها می‌میریم و دوباره زنده می‌شویم بعد از خواندن اون کتاب کمی معنی این شعر برایتان تغییر میکند

  9. خانم مهسا تناسخ در نظر عرفا و حتی از لحاظ علم بی معنی و رد شده است معنی این شعر هم هیچ ربطی به تناسخ نداره اشاره به تکامل نفس داره و اینکه بتوانی عشق به مولای زمان پس از معرفت او پیدا کنی و در صفات بد بمیری و در صفات خوب زنده شوی
    همانطور که میبینید از مردن نفس حرف میزند
    به فرمایش مولا علی ع که میفرمایند : بمیرید قبل از انکه مرده شوید

  10. عزیزان یه نفر با توجه به معلومات خودش،نظرش رو راجع به اون چیزی که از شعر دریافت کرده ارائه می ده،چه درست چه غلط دیگه گارد گرفتن و پاسخ تند دادن نداره.رشد یک جامعه همیشه مرهون این تفاوت نظر هاست.نظر هر کسی برای خودش مانند یک گوهری می مونه که برای اون امینی جز شما پیدا نکرده.پس سعی کنیم از این گوهر دیگران ملایم تر مراقبت کنیم.

  11. البته من در نظرها پاسخ تند و گارد گرفتن به ان صورت ندیدیم ولی اینکه کسی برداشتی ویا تعبیر غلطی مخصوصا از یک شعر داشته باشه میتونه خیلی بد باشه و باید یک جایی برای او روشن بشه
    مثلا در مورد یکی از شعرهای سهراب سپهری که میگوید تا سیب هست زندگی باید کرد وبرای این سیب چه تعابیری که بنده نشنیدم و متاسفانه همه غلط بود چون یکی از کسانی که با سهراب زنگی کرده بود و اتفاقا هنگام سرودن این شعر بااو بوده میگفت منظور سهراب فقط و فقط همین سیب خوراکی بود
    درثانی نظر در مورد اثار ادبی شامل فرمایش شما نمیشه که هر کس نظری دارد و این باید منطبق با علم باشه میتوان در این گونه موارد از کلمه شاید استفاده کرد اگر صد در صد علمی نباشد
    موفق باشید

  12. مولانا بالاتر از شیعه و سنی و ….. بود
    مثنوی معنوی مولوی هست قرانی به لفظ پهلوی من چه گویم وصف آن عالیحناب نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
    حضرت مولانا در حدی والا مقام میباشد که توصیف ایشان با زبان و کلام خاکی ناممکن است

  13. منظور مولانا اینست که تا موقعی که آدمی نتواند از منیت. خویش دست بکشد اسیر این تن و دنیای مادیست.بایدنفس خود را شکست دهد و آنگاه که رها شد از منیتهای خویش درهنگام مرگ چیزی ندارد که نگران ان باشد وان رهایی است و رسیدن به تعالی

  14. من که میگم مولانا آینده رو دیده ( وضعیت اشک آور امروز ما ایرانی ها رو ) و این شعر واسه ما گفته همین و بس دیگه هم بحثی نباشه….😞😩

  15. شاعران معاصر برای اسلام شعر سروده اند آنان برای همه صحابه احترام قائل بوده اند هرکدام ازآن بزرگواران پایه ای از پایه های اسلام بودند ابوبکر صدیق صادق عمرفاروق جداکننده حق وباطل علی شیر خدا شیردر مقابل ظالم عسمان غنی خرج کننده اموال برای قوت اسلام حسن و حسین استوره شهادت طلبی حقیقت این است که اونها برادرو برابر
    بودن آنها فداکاری هاای کرده اند که هیچ کدام از ما به گردپایشان نخاهیم رسید زنده باداسلام نه سنی نه شیعه اسلام

  16. به نظر من عشق به خدا منظور مولانا بوده و به ابدی بودن روح انسان اشاره داره همچنین منظور از شاه خدا هست

  17. سلام تفسیرتون زیباست میشه گفت مولانا آیه قرآن در سوره بقره هست موتوا قبل ان تموتوا را به صورت شعر درآورده تا زیباتر باشه

  18. دوستان عزیز بنده حقیر در حد و اندازه ای نیستم که بخوام درمورد شخصی نظر بدم بیاین بجای اینکه در مورد شیعه یا سنی بودن شخصی نظر بدیم به بازتاب عمل اون شخص نگاه کنیم مولانا انسان بزرگی بوده درست،ولی مساله ای که در زمان حال برامون باید مهم باشه اینه که ما چکار کردیم برای خودمون برای خانوادمون برای بشریت برای دنیا و آخرتمون…باید از خود سوال پرسید چه در چنته خود داریم؟

  19. هرکسی از ظن خود شد یار من..حالا حکایت ماها شده.به نظر حقیر مولانا چون عارف بوده و منظورش از بمیرید بمیرید همون سیر و سلوک و فنا شدن در او بوده..تا وقتی در زندان تن و جسم اسیر هستی نمیتونی ملکوت را ببینی باید بمیری…عرفان با کشتن نفس خود به پرواز ملکوت راه می یابند و هر روز برای دیدن و‌پرسیدن سوالات خود به عالم اثیری می روند.اتفاقا شعر خیلی روشن و ساده بیان شده است.
    بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
    در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

    بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
    کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

    بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
    که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

  20. برداشت من از این شعر اینه که دائما از وضع موجود به جهت بهبود حرکت کنید، ارزش رو در رشد و تکامل دائمی دیده، البته برداشت بنده میتونه کاملا اشتباه باشه، شعر بسیار زیباست ولی در کل خاصیت هنر اینه که به هر مفهومی بال و پر میده، رنگش میکنه، این جلوه دادن ها محتوی رو یه مقدار گنگ میکنه و برداشت ها متفاوت میشه، وگرنه اگه قرار بود این محتوی رو یه دانشمند بگه خیلی رک و پوست کنده میگفت منظورم اینه، برا همین خضوع علم هستش که دانشمندا از یاد میرن ولی هنرمندا ماندگار میشن چون مبهم گفتن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *